کسبدرآمد و بازاریابی سایت بانک شارژ

             

       

                      

       

خوابگاه خر است

شعله  آغوش کن و حضرت نمرودم باش...

avareganim 

bi saropaeim

kasani ke modam haleshan be ham mikhorad o khoob nistand


maeim!

choonan zanboor gazidegan ke ashk ha mirizim az danestan ha o hemaghat ha o in aghl ke sangini mikonad

va dard mikesham az fohsh

 keyfooor mishavam

fohshe namoos ke midahadam 

bichare maaaa 6 7 92


پای دلم نشسته ام

محکم

و این عقلکم خیره سر شده

بیچاره دلم

بیچاره من

بیچاره ما 

اضافیه زشت بی نمک 

من خودم میدانم

تو خاموش


فیلم پلیسی

برگشته شدم اینک

تراوشات ذهن خالی متروک جا مانده از جنگ جهانی اول

اکنون حس آفتاب پریدگی دارم

چون سو تفاهمی میمانم که باید برطرف گردد

البته که بزرگ شده ام

لباس هایم هم کثیف شده

ای بزاق در ذات آن از خدا بیخبری که میگوید 

 چشم چپ سگ کور است

خودم شنیدم دفتر پنجمی را که گفت

 عروسم میشوی؟

خرافاتی شده ام ؟

هه!

مزخرف نمیگویم

همسایه مان دیشب از خودش صدای جن در می آورد

و هی هو هو هومیکرد و سم میکوبید

از اولش هم جنی بود

بچگی هایم برای آقام چشم و ابرو می امد و به مادرم حسودی میکرد و به من میگفت آقات میخواد منو بگیره

....

 

* خدایا برطرفم کن

*جن درون میگوید بوی خون می آید

* ای عجب

 

 

 

 

ماتو=مات تو!

هی مرد !

خوب به دلم افتاده ای

تو مگر میان لبانت خدا را پنهان داری که با بوسیدنش روح تازه می گیرم

مگر می شود این حس را گفتن 

چه می گویم

 بگذار به سکوت بگذرد لحظه هایی که محو تو ام

آه

 

نمی دانم و پشت این نمی دانم خردی است که نمی گویم!

شوک!

 

خدایا ...! چه خبره .....؟؟!
آرامتر ...!
نیازی به زمین لرزه نیست ...!

کاخِ آرزوهای این مردم به تلنگری هم فرو میریخت ...!!!

 

*پروردگارم! میشه اینقدر حکمت آمیز با ما بر خورد نکنید! منظورتان را نمی فهمیم هی حرص می خوریم

*سکوت می کنم

تب

دلم دارد می ترکد

 

*هنوز ضعف دارم

*وقتی بزرگ می شوی لباس هایت هم کثیف می شود

*من فقط خلا ام درد میکرد

بوق

دق مرگ شدم 

ببین کی گفتم 

اوووی جناب مخاطب خاص! 

با تو ام

من که هی دورت می گردم 

و تو هی دیر می آیی نمی پرسم  کجا بودی 

هی می روی نمی گویم کجا 

و هی ساز می زنی

 هی ساز مخالف می زنی 

و از آن ساز هایی که باید رقصید و دلقک شد و ادا در آورد می زنی 

و ککم هم نمی گزد 

دعا هم می کنم 

دعا هم می کنم!





, چه می گویم

, گاهی کلیه امورم درد می کند

, کلیه نوشته هایم دیگر سنگ ساز شده است

, می دونم خودتو زدی به اون راه مواظب باش گم نشی!!!!


کلیشه

 

انتخابت حادثه نبود

یا مثلا من بیننده ای کور که نبودم

آمدی

نمی دانم چه شد

در تمام مدتی که می آمدی من فکر می کردم که بیایی یا نیایی

یک لحظه دلم به دریا خورد 

تندی پریدی اینجا

با هر دوپا درست وسط قلبم

باورم شد که عشق را هم می توان انتخاب کرد

از حضورت راضی ام

ممنون!



گلدن...

گلدن می تونه رز باشه

گلدن می تونه بال باشه

می تونه گلوب باشه!!!

هوووو حرف خاک بر سری !

این یارو نشسته بغل دست جودی مودی فاستر با اون لباس خاک بر سری لختی پختیش

بعدم میره جایزشو از شیطان مدونای ....بووووق.... میگیره

یه تیریپ مردم دوستیم میاد اون بالا

آخه بگو چرا مردم شریف و پیس لاوینگ رو می کشی وسط

نذار بگم رفتی با اون آنجلینا با اون فیلمای اون جوریش دست دادی!

 

خلاصه که می باید

خود گوییم و خود خندیم و خود مرد هنرمند باشیم که...

اسلام و مسلمین به خطر نیفتن!!!

 

*می گم نگا خودشون چه آدمای خوبین هیچم گلدن گلوب نمی گیرن هیچم با زنای نا محرم دست نمی دن... فقط پا میدن

 

*اوووووووووووووووووووووووووپس! اسکارم بزن تنگش

*درود  بر شما!!!!

 

من خود خواهم

و غرور و من

من و غرور

یکی هستیم

می دانی

دوست داشتنت کافی است

و من برای خودم می گویم دوستت دارم

نه برای تو

من برای تو نیستم

تمام تو از آن من است 

فراموش نکن



*شاید این یک اشتباه خوب باشد!


خوب می دانم اگر بیایی دار و ندارم می شوی

نمی خواهم هر روز محو تو شوم 

اگر بیایی خط قرمزی می شوی روی آرزو هایم

تو برای من بس می شوی

و یک مشت آرزو آن ور تر من و تو می میرند

آنهایی که برای من دخترک روزی یک دنیا بوده اند

نیا

اگر بیایی ...

ولی دور تر هم نشو

کاش می دانستم اسمش را چه بگذارم!

قلندر


می گویم قلندر یعنی

ملامتی

ملامت نفس

عدم تظاهر به مذهب

به آداب و رسوم

و آن چه که واقعا هستی

اکنون قلندران مصداق چه کسانی باشند نمی دانم

معبدان عبادت نمای تظاهر محور ملنگ که نه!

آنها از آنوری قلندرند!!!

مثلا پارسای ترسای عریان قلندر می شود

و پارسای خرقه پوش نه!

آخوند ها ببخشید روحانیون نه!

برادران بسیجی نه!

خواهران نه !

ایرادی که نمی شود به اینان گرفت

اینان فقط قلندر نیستند

و مثلا می خواهم بگویم نمی شود از روی لباس قضاوت کرد!

که فلانی در لباس صالحان می نماید پس صالح است

یا فلانی در جامه ی اهل ملامت است! پس ملامتی است

کافر است

دین نمی داند

علی را نمی شناسد

و نمی داند

و نمی فهمد

قلندر یعنی :

عابد عریان نا خرقه پوش کج نمای مست

که خودش با خودش مست می شود

و خودش با خودش گریه اش می گیرد

و خودش با خودش هی فکر میکند

خودش با خودش نماز می خواند

و خودش با خودش عشق میکند

و مهم نیست که بگویند خوبی!

خدا کافیست


*و شاید من قلندرم!


به امید فردا قصه زیبا میشه!!!

*

*

*

*

*

*

*

*

*

میشه که بشه!

                                                                                        

                                                                                                              مرداد 90



سوسپانسیون ابلق

من

من حتی به خودم مشکوکم

به دل نگیر

گاه گاه خر می شوم

و میشینم کنار حماقت هایم

و تو ناگهان می آیی

دست مرا میگیری

بگردم

که تو هی دست مرا میگیری!!!



*توضیحات:سوسپانسیون محلولی است که پس از مدتی ته نشین می شود .(ربطش را نمی دانم!)

؟!

                                                                       

       خدایا میشه ببوسمت؟!            

 


پ.ن: مگه چیه؟!!!

0o0o0o0!

* اد بمو گم کردم

* ادب منو کسی ندیده؟

* فکر کنم افتاده سر کوچمون

* اگه مامانم ببینش برش می داره آخه می دونه ادب منه!!!!!!؟؟

مگر دخترک چه می خواست؟

آرام و صبور روی تختش نشسته بود و افسانه می خواند . یا به قول فروغ :

با امیدی گرم و شادی بخش              با نگاهی مست رویایی

دخترک افسانه می خواند                 نیمه شب در کنج تنهایی!

آره به رویا هاش چشم دوخته بود .تکه آرزو هایی رو که قبلا جمع کرده بود و زیر مو های پریشونش قایم کرده بود دونه دونه در می آورد و  با چشمانی پر از امید و لبخندی پر غصه بهشون نگاه می کرد! ولی انگار  می دونست که شاید بعضی هاشون فقط رویایی باشه که یه دختر ۱۷ ساله تو سرش داره و هیچ وقت هیچ وقت بهشون نمیرسه...

انگار همش این وسط یه چیزی کم بود.یه چیزی که سایش رو دیوار افتاده بود و بوش رو لا به لای آرزوهاش حس میکرد ولی خودشو...

یه چیزی کم بود. یه چیز بهتر رو می خواست . محتاج نبود ! محتاج نگاه کس و نا کس که نه!

نسیمی آروم از لای باز پنجره داخل شد و روی گونه های خیس اشکش دست کشید و گفت من پیامبرم: دخترک غرق تماشای نسیم شد! بعد نور آمد و شور آمد و عشق آمد و شاید اجازه ی پرواز...

در باز شد و ندایی آرام که بیا!!!!!

کوله پشتی اش را برداشت و اراده اش را از چوب لباسی برداشت و قدم اول...

تو جاده تکه نور ها رو جمع می کرد

تو جاده نشونه ها بر می داشت

تو جاده ...

یه تابلو...

بن بست!

ولی راه آسمان که باز بود ...

تا................ زیر گنبد کبود

 

      

            * أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ  زمر/۳۶

                             آیا خدا برای بندگانش کافی نیست؟!

 

 

.

.

.

.

.

.

   من نبودم...!

دختره...

 

یکی بود ٬یکی دیگه بود ٬بازم بود ٬بودن بود و بودن...

این وسط یکی بود که از همه بیشتر بود ٬بالا بود ٬ آسمونی بود ٬ولی خب زیر گنبد کبود تنهایی نشسته بود ...

یه دختره میون همه دخترای عالم واسه اون یه دونه بود ٬ دردونه بود ٬جهت نمونه بود...

دختر عزیز دردونه هی صداش میکرد ٬نگاش میکرد ٬ دعاش میکرد ٬آخه دستاشو  می خواست٬ صداشو می خواست٬ نگاشو میخواست  

خب اونم همش نگاش میکرد ٬صداش میکرد  ٬هواشو داشت!...

دختره ...نمی دید ! نمی شنید ! همش غر می زد ...

دختره می ترسید از این همه جوابی که نمی شنید

نگران بود

می ترسید

ولی ته ته دلش قرص بود

می دونست بند  یه جاست که افتاد نی توش نیست

 می دونست یکی محکم بغلش کرده

می دونست یکی نمی ذاره بیوفته

چشاشو بست

نفس کشید

بودن خودشو حس کرد و بعد بوی اونو...

چه حسی

چه حالی

چه بودنی

چه خدایی!

چه قشنگ بود اون لحظه که به آرزو هاش گره خورد

فهمید احساس رو

آغوش رو

وجود مطلق رو...

 

                             اون دختره منم !

                                                  چه دختری...!!!

 

*وقتی دیدمت به نظرم آشنا اومدی ...

                                       ببخشید خدا ! من شما رو قبلا جایی ندیدم؟؟؟؟

         

 

 

 

*الآن دیگه یه کم می فهمی ا ندوه مرا ... یا بازم نمی فهمی اندوه مرا؟

 

حرف حساب:

 

برای تبرئه خود جوش زدن٬ کار مستضعفین است٬ آدمهای سست!

مرد پاک را زندگی و زمان تبرئه می کند. زندگی از او دفاع و زمان تبرئه اش می کند!

                                                                                                    ۲کترشریعتی

*هیچ حرف دگری نیست که با تو بزنم...!

میلاد ارغوانی...

مبارک؟

                                                     ۲۸/۶